گاه نوشت های یک "من"

گاه نوشت های یک "من"
طبقه بندی موضوعی
توی راه آهن تابلویی زده بودن برای نصب دلنوشته ها با امام رضا... خوندنشون خیلی واسم جالب بود. انگار داشتم میشنیدم اونایی که توی حرم رو به ضریح وایسادن و با امام یواشکی درددل میکنن چی ازشون میخوان. ان شاء الله که خدا مصلحت و تقدیر همه رو توی برآورده شدن حاجتاشون قرار بده ...
(برای دیدن سایز واقعی عکسا روی عکس کلیک کنید)








































نظرات  (۶)

  • ...:: بخاری ::...
  • منم اینو دیدم تو ایستگاه. خیلی خوب بود.

    یکیشم بود ک میگفت 12 سال دارم، زن بگیرم، فلانی هم خوب شه!
    پاسخ:
    ان شاء الله همه به حاجتاشون برسن
    خیلی ابتکار جالبیه...
    یادداشت من :
    گره واکن از این دستان که درگیر مشبک هاست/ببین پروازهای پرامید روسری ها را .
    یا ضامن آهو
    پاسخ:
    آمین :)
  • ماهیِ نفس کِش! :)
  • هوای مشهدت آقا شنیده ام خوب است...

    +خیلی دلم هوای مشهد کرده
    اما طلبیده نمیشم :(
    پاسخ:
    بعد نماز صبح سلام بدین به امام رضا ... ان شاء الله میطلبن
  • محمد خزایی
  • چه جذاب

  • منتظر اتفاقات خوب
  • حرم تو کعبه دل ،کرمت همه خدایی
    کنی از کرامت خود به خدا،خدا نمایی
    همه را تو دست گیری   همه را تو می پذیری
    چه امیر شهر باشد  چه فقیر روستایی


    یکی برام خاطره مشهد رفتنشو تعریف کرده حالی به حالی شدم.
    پاسخ:
    ان شاء الله به زودی دعوت بشید
  • مهدیه عباسیان
  • مهربونی عمیقی که اون ها رو به نوشتن برای امام مهربونی ها  وا داشته بود، اشک رو مهمون چشم های آدم می کنه...

    مثل:
    - دیگر هشتم گرو نهم نیست...
    - بدنی سالم و روزی حلال به خاطر دخترم...
    و...