گاه نوشت های یک "من"

گاه نوشت های یک "من"
طبقه بندی موضوعی
دلم میخواست راجع به کتاب جدید مستور کلی بنویسم. ولی نمیدونم چرا نمیتونم. حس میکنم این کتاب رو خیلی بیشتر از یک بار باید خوند ... یا شاید توی یه حال دیگه. کلا با داستان کوتاه های مستور سخت تر از رمان هاش میتونم ارتباط برقرار کنم. تنها چیزی که میتونم بگم اینه که بدون شک، مستور سلطان چینش کلمات و اتفاقاته. و یک نویسنده صاحب سبک که شبیه هیچ کس نیست و هیچ کس شبیهش نیست. غافل گیری هاش توی داستان ها، سبک های خاص روایتش، شخصیت های دوست داشتنی و آشنایی که انگار داری باهاشون زندگی میکنی... اما هیچ شخصیتی "نادر" نمیشه. چقدر دوس داشتم نادر هم توی این کتاب می بود ...

*یه نکته ای که توی کتاب توجه منو به خودش جلب کرد اینه که، توی یه سری پاراگراف ها اصلا کاما استفاده نشده... برام جالبه بدونم دلیل مستور برای این کار چیه...


* ادامه این پست رو میذارم برای وقتی که دوباره بخونمش و دوباره بنویسمش...

"همین طور که سرم به شیشه ی پنجره بود پلک هایم را به زحمت باز کردم و از شیشه زل زدم به بیرون و خواب بودم و نبودم و کمی دورتر قطاری با سرعت زیاد داشت از اتوبوس ما جلو می زد و آدم های توی قطار برای ما دست تکان می دادند و پدر خواب بود و مادرم خواب بود و طوبا خواب بود و همه ی آدم های توی اتوبوس خواب بودند و مسافران قطار نمی دانستند."




نظرات  (۹)

  • مهدیه عباسیان
  • این موضوع که خواننده بعد از خوندن یه کتاب پر شه از یه حس گنگ و غیر قابل شناسایی اون قدر که احساس کنه نیازمند رجوع دوباره یا حتی چندباره به کتابه، می تونه یه نقطه ی قوت بسیار پررنگ برای نویسنده باشه.
    مستور خیلی در نوشتن قدرِ. من به سلطان چینش کلمات، سلطان بازی گرفتن ذهن و رسوخ به اعماق دست نیافته ی انسان رو هم به آنچه که گفتی اضافه می کنم...

    + منم معمولا بعد از تموم شدن کتابای مستور نمی تونم نتیجه گیری خاصی کنم. اگه یادت باشه یه بار دیگه هم بهت گفتم. احساس می کنم باید به خودم یه زمان بدم تا اطلاعات جدید برن بشینن سرجای خودشون و یا کنار سایر اطلاعاتی که قلا توسط مستور روانه ی ذهنم شدن.

    ++ من کتاب "حکایت عشقی بی قاف، بی شین، بی نقطه" رو بیش از 4 بار خوندم تا فقط به این پی بردم که چرا نگفته حکایت عشقی بی شین بی قاف بی نقطه...
    پاسخ:
    وای آره من اون حکایت اولشو بیش از سه چهار بار خوندم ... بازم به نتیجه مطلق و درستی نرسیدم ...
  • مهدیه عباسیان
  • +++ این جا موند:

    این روش جدید نگارشی که گفتی توی این کتاب خیلی به چشم میاد و چندین جا هم تکرار شده. به نظرم مستور می خواد تمام سختی رو بهت نشون بده و به وسیله ی کلمات و جملات بی انتها دست تو رو بگیره و تو رو به عمق ماجرا بکشونه...
    پاسخ:
    مستور به نظر من مثل یه شطرنج باز ماهره که کلمات تو دستش مثل مهره های شطرنجن، و چقدر خوب ذهن آدم رو مات میکنه ...
    امان از نادر فارابی ...
    پاسخ:
    امان :)
    بعضی کتاب ها رو باید بزاری توی قفسه و هر از گاهی چند صفحه اش رو بخونی و خوب بهش فکر کنی بلکه بتونی عمقش رو متوجه بشی.
    بعضی کتاب ها تو گذر عمر تازه میفهمی چی بودند...
    موفق و مانا باشید
    یاعلی
    پاسخ:
    سلام دوست عزیز
    بله همینطوره 
    سلامت باشید:)
    کتابهای مستور واقعا خاصند.
    من کتاب استخوان خوک و دستهای جذامیش رو خیلی دوست داشتم.
    و در شرایطی خیلی خاص هم که هیچوقت فراموشش نمیکنم کتاب عشق روی پیاده روش رو برای خودم هدیه خریدم! اما هنوز نخوندمش! :|
    باورم نمیشه که هنوز نخوندمش!
    پاسخ:
    همون قدر که مستور ادم خاص و متفاوتیه نظرات هم راجع بهش خاص و متفاوته 
  • دچــ ــــار
  • تا حالا (متاسفانه) از ایشون چیزی نخوندم
    بجز برخی گفتم گفت هایش 
    پاسخ:
    نیازی به تاسف نیست :) سلیقه ایه دیگه
    شخصیت نادر فوق العاده بود،دوست دارم تصور کنم واقعیه !اینقدر خوب بود ، یکی از بهترین اثارش بود به نظرم

    من این کتابو دیدم ولی نخریدم هنوز چون چندتا از کتابای مستور رو دارم که هنوز نخوندم
    واقعا قلمش رو دوست دارم، به قول تو فقط شبیه خودشه و هیچکسم شبیهش نیست
    پاسخ:
    به نظرم کتابای مستور رو باید سلسله ای خوند ازاول ... یه سری شخصیتا رو باید به مرور بشناسی بعد بری کتابای بعدیشو که به اون شخصیتا اشاره کرده بخونی ... منم چند تا کتابشو نخوندم
    مصطفی مستور یه کتاب قدیمی ازش خوندم روی ماه خدا را ببوس 
    الان کتاب من دانای کل هستم رو میخوانم
    سبک کتابش چون ازش  داستان کوتاه خواندم  
    خودم دوست داشتم  دنبال کنم به پایان برسم بعد پایانش یه خمیاریه که خودت باید چندبار بخوانی درگیر کلمه هاش بشی که کیف کنی: ) 
    البته نظر من اینه :)
    پاسخ:
    نظرتو کاملا قبول دارم :)

    کتابهای مصطفی مستورعالین خیلی بایدبادقت خوندشون کلی نکات ریزوظریف دارن...
    کتاب روی ماه خداروببوس وکتاب حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه روخوندم  عالی بودن:))
    خیلی دوست دارم کتاب عشق روی پیاده رو رابخونم:))
    پاسخ:
    خیلی هم عالی :))
    بخونین برای ما هم تعریف کنین:)