گاه نوشت های یک "من"

گاه نوشت های یک "من"
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناجات» ثبت شده است

الهی و سیدی و مولای و ربی ...

حمد و ستایش و سپاس توراست که عیب های ما را پوشاندی و پرده ای از نور لطفت را بر روسیاهی ما گستراندی. و چه بسیارند بنده های تو که از خطاهای کم و بسیار یکدیگر نمی گذرند و عجیب آنکه بر عیب های خود چشم پوشیده اند...
خدای من ... چه مهربانانه در تمام عمر دستان ما را در دست گرفته ای و هر بار که زمین می خوریم آرام در گوشمان زمزمه میکنی که بلند شو هنوز فرصتی هست... و چه جوانمردانه بر همه بدی هایمان چشم بستی، با آنکه می دیدی که حتی وقت عذر خواستن، اندیشه های دون و بی ارزش بر تمام روحمان سیطره دارند...
ای آنکه جانم در دست توست... چه کودکانه در وقت شادی و آسایش، غافل از باران بی دریغ نعمت هایت، سرگرم بازی های دنیا شدیم و چه مادرانه در هنگامه زخم خوردن و اندوه به روی ما آغوش گشودی و پناهمان دادی ...
ای آنکه از پنهان و پیدای اندیشه هایمان آگاهی... حمد و ستایش و سپاس توراست که قدرت را در حصار کبریایی خود نگاه داشتی و چیزی عاید بندگانت نکردی مگر عجز... و چه مضحکند آنان که پنداشته اند با عجزشان می توانند بر دیگری تسلط یابند... حال آن که قدرت دست درازی برچیزی را ندارند مگر فانی ترین و پست ترین چیزها...